علیرضا بیرانوند | حواشی علیرضا بیرانوند
علیرضا بیرانوند بازیکن سابق پرسپولیس است. علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی ایران بوده است. علیرضا بیرانوند دارای 2 فرزند می باشد. همسر علیرضا بیرانوند اکرم بیرانوند است که حواشی زیادی را در فضای مجازی دارد. در ادامه بیشتر با زندگینامه علیرضا بیرانوند آشنا می شوید.
به گزارش کاپیتان نیوز، علیرضا بیرانوند، دروازهبان محبوب تیم ملی ایران و یکی از ستارههای برجسته فوتبال کشور، بهزودی رکورد تاریخی مهدی رحمتی را که بیشترین بازی ملی در خط دروازه را به ثبت رسانده، خواهد شکست. او در بازی اخیر تیم ملی ایران مقابل ازبکستان، هفتاد و چهارمین حضور خود را در ترکیب اصلی جشن گرفت و با انجام چهل و چهارمین کلینشیت خود از رکورد ملی احمدرضا عابدزاده، دروازهبان افسانهای فوتبال ایران، عبور کرد.
عبور از رکورد مهدی رحمتی: نزدیکترین هدف علیرضا بیرانوند
بیرانوند که اکنون تنها ۲ بازی دیگر تا رسیدن به رکورد مهدی رحمتی فاصله دارد، در حال آمادهسازی خود برای شکستن این رکورد است. رحمتی، با سابقه حضور در بسیاری از رقابتهای ملی، از سالهای گذشته به عنوان یکی از چهرههای کلیدی تیم ملی شناخته شده بود، اما حالا بیرانوند در آستانه تبدیل شدن به رکورددار جدید ایستادن درون دروازه تیم ملی ایران است.
این موفقیت بزرگ برای بیرانوند، در فیفادی مهرماه رقم خورده است. با ثبت رکورد جدید، او نام خود را به عنوان بهترین و ماندگارترین دروازهبان تاریخ تیم ملی ایران به ثبت خواهد رساند.
چالشهای حاشیهای و آینده بینظیر
با این حال، بیرانوند نه تنها با چالشهای فوتبالی روبهرو بوده، بلکه حواشی پیرامون باشگاه سابقش پرسپولیس نیز به شدت او را تحت تأثیر قرار داده است. در طول هفتهها و ماههای اخیر، فضای فوتبال ایران به دلیل این حواشی دچار التهاب شده است. با این حال، او همچنان امیدوار است که این مسائل حاشیهای بر عملکردش در تیم ملی اثر منفی نگذارد.
امیر قلعهنویی، سرمربی فعلی تیم ملی، اعتماد کامل به بیرانوند دارد و او را همچنان به عنوان یکی از کلیدیترین مهرههای ترکیب اصلی میبیند. انتظار میرود بیرانوند در بازی حساس بعدی تیم ملی مقابل قطر، دوباره درون دروازه قرار گیرد و به رکورد رحمتی نزدیکتر شود.
علیرضا بیرانوند با تکیه بر تجربه و تواناییهای بینظیر خود، به عنوان یکی از بهترین دروازهبانان ایران شناخته میشود. او در حالی به شکستن رکورد رحمتی نزدیک شده که همچنان تمرکزش را روی عملکرد بینقص در ترکیب تیم ملی حفظ کرده و به دنبال افتخارات بیشتر است./ صد آنلاین
زندگی نامه علیرضا بیرانوند
- من در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی خیلی ضعیف بود. من از همان ابتدای کودکی علاقه بسیار زیادی به ورزش به خصوص فوتبال داشتم و همه کار کردم تا به این علاقه و آرزویم برسم. سال اولی که به تهران آمدم حتی پول کرایه ام را نداشتم، چه برسد به اینکه بروم فوتبال بازی کنم! من از اقوام و فامیل پول کرایه ام را قرض کردم تا بتوانم به تهران بیایم. واقعا خانواده من در شرایطی نبودند که بتوانند پول مرا هم بدهند. خلاصه به تهران آمدم و شروع کردم به کار کردن.
در کودکی خیلی شیطان بودی؟
- نه، اصلا. من آزارم به یک مورچه هم نرسید. واقعا فکر نمی کنم تا الان کسی از اقوام و همسایه ها از من ناراضی بوده باشد. مثلا بیاید بگوید علیرضا شیشه خانه ما را شکسته یا علیرضا ما را اذیت کرده... اصلا! برعکس، دیگران خیلی سر مرا با سنگ شکسته اند، شیشه های خانه مان را شکسته اند و من عکس العملی نشان ندادم ولی خب من آدم رکی هستم و همیشه حرفم را می زنم.
- من سال 86 به تهران آمدم؛ یعنی وقتی که 15 سالم بود. من هست و نیست های فوتبال در تهران را نمی دانستم. نمی دانستم زیرگروه هایی هست، آسیاویژنی وجود دارد، من فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به تهران بیایم. در اتوبوس یک آقایی را دیدم به اسم حسین فیض که مربی وحدت تهران بود. ما با هم صحبت کردیم. به من گفت یک تیم دارم، صد و پنجاه هزار تومان پول بده من تو را به تیم ببرم و ثبت نام کنم؛ در صورتی که من حتی کرایه به تهران آمدنم را هم از دیگران گرفته بودم! گفتم من آمده ام پیشرفت کنم و پولی هم برای خودم دربیاورم.
در این مدت با خانواده ات در ارتباط بودی؟
- نه. آن اوایل که به تهران آمدم پدر و مادرم اصلا از من خبری نداشتند. من تمام مواقعی که داشتم کار می کردم خانواده ام فکر می کردند هنوز خانه عمه ام هستم. آنها نمی دانستند دارم کار می کنم. دارم رفتگری می کنم. یک بار وقتی در کارواش کار می کردم یکی از اقوام من را دید و رفت به پدرم گفت شما واقعا فکر می کنید پسرتان دارد فوتبال بازی می کند؟ پسر شما دارد در تهران کار می کند. بعد پدرم خیلی ناراحت به من زنگ زد و پرسید چرا؟ گفتم:مجبورم! چون جای خواب ندارم. باز هم گفت برو خانه عمه. گفتم نمی شود. خودم اذیت می شوم. پدرم واقعا خبر نداشت. اگر خبر داشت شاید اصلا نمی گذاشت من فوتبال بازی کنم و به هر طریقی بود به تهران می آمد تا مرا ببرد. تا اینکه شکر خدا باشگاه نفت کم کم به من یک نمازخانه داد تا آنجا بخوابم. بعد می رفتم در رختکن می خوابیم و بعد از آن هم یک سوییت در اختیار من گذاشتند که در آن 8 نفر بودیم.
چرا دروازه بانی را انتخاب کردی؟- راستش من اول که فوتبال بازی می کردم، فوروارد بودم. یک بار به درخواست بچه های مدرسه فوتبال ایستادم درون دروازه. سه تا اتوپ را گرفتم و بچه ها خیلی تشویقم کردند. گفتن وقتی استعدادش را داری توی دروازه بایست. این را گفتند چون خروج هایم خوب بود و نترس بودم. با این ترتیب من ایستادم توی دروازه. آقای جواد محمودی در این راه خیلی مرا کمک کردند.
برسیم به اولین قراردادت با نفت
- اولین قراردادم با نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به من پول دادند که آن را به خانواده ام دادم. وقتی از نوجوانان به امید رفتم قراردادم شد 2 میلیون و 500 هزار تومان. پنج سال پیش که نفت به لیگ برتر آمد، قرارداد من 85 میلیون تومان شد. چون آن اوایل روی نیمکت بودم و بازی به من نمی رسید. سال به سال 20 درصد به قراردادم اضافه می شد. زمان سرمربیان بعدی هم قراردادم بیشتر شد. مثلا زمان آقا یحیی 300 تومان می گرفتم.
یعنی اولین قرارداد رسمی ات با تیم نفت سال 89 بود؟
- بله. فصل 89-88 بود که 85 میلیون تومان قرارداد داشتم.
با این گذشته ای که گفتی، چطور با این همه سختی پای علاقه ات به فوتبال ماندی؟
- من تمام این سختی ها را برای فوتبالم کشیدم. از روز اول می دانستم نیت و شغل اصلی من فوتبال است پس مجبور بودم برای هدفم این کارها را انجام دهم. هر جا می رفتم می گفتم فقط یک جای خواب به من بدهید، برایتان کار می کنم. به رستوران رفتم گفتم به شما در شستن ظرف ها کمک می کنم. آنها به من یک اتاق برای خوابیدن دادند و هر روز ساعت 6 صبح مرا بیدار می کردند و تا ساعت 12 ظرف می شستم. می رفتم سر تمرین، دوباره برمی گشتم و باید کمک می کرم. بعضی وقت ها خیلی اذیت می شدم و روزی هزار تومان هم بیشتر به من نمی دادند! تمام این دردسرها به خاطر هدف اصلی بود./ پیشنهاد ویژه